جغرافیا
جُغرافیا یا جُغرافی در ایران و در دوران مدرن یک علم وارداتی بودهاست و قوام و دوام آن نتیجه تلاشهای ارزشمند دو استاد گرانقدر و جغرافیا پرفسور محمد حسین پاپلی یزدی[۱] و مجله وزین تحقیقات جغرافیایی[۲] و پرفسور حسین شکویی[۳] با دو اثر ازشمند در فلسفه جغرافیا[۴][۵] و دیدگاههای نو در جغرافیای شهری[۶]و پرفسور سیروس سهامی[۷][۸] میباشد. جغرافیا در تعریف در میان کلیه علمای این علم مورد بحث و جدل است و هنوز یک اجماع در جغرافیا صورت نگرفتهاست؛ و همواره با مطالعه تاریخ علم جغرافیا به تعاریف مختلفی برمیخوریم که دال بر پویایی جغرافیا است؛ ولی نکته اصلی در همه این تعاریف تکیه بر مفاهیم اصلی جغرافیا از حمله فضا،[۹] مکان،[۱۰] زمان، فاصله، و مقیاس است؛ بنابراین جغرافیایی انسانی هم تعریف دقیقی ندارد. " تنها کسانی میتوانند در مورد تعاریف جغرافیایی اظهار نظر کنند که مقاله ای در سطح جهانی یا مجلات علمی و پژوهشی داشته باشند که مبتنی بر تحقیق باشد. در اینجا جای دارد که از زنده یاد پرفسور مصطفی مؤمنی[۱۱] و پرفسور یدالله فرید[۱۲] هم یادی بشود.
نخستین شخصی که از واژهٔ «جغرافیا» استفاده کرد، اِراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ پیش از میلاد) بود.
چهار سنت تاریخی در پژوهشهای جغرافیایی عبارت است از: واکاوی (تجزیه و تحلیل) مکانی، پدیدههای طبیعی و انسانی (جغرافیا به عنوان بررسیای در بارهٔ پراکندگی)، مطالعات منطقهای (اماکن و مناطق)، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین، و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی همهفراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگیهای انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز میباشد.
جغرافیا به عنوان «پلی میان انسان و علوم فیزیکی»، به دو شاخهٔ اصلی جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی تقسیم شدهاست. جغرافیا را میتوان همانطور که ویدال دولابلاش بیان کرده علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست. وی بیان میکند که طبیعت امکانهایی را در اختیار انسان قرار میدهد و انسان براساس فرهنگش از آنها بهرهبرداری میکند، البته باید توجه داشت که در دهههای اخیر انتقادهای بسیاری به این تعریف وارد شدهاست و امروزه اقتصاد سیاسی، مفهوم بازساخت، اقتصاد بازار آزاد در مرکز همه تعاریف جغرافیایی قرار گرفتهاست.
منبع: infu
- ۹۸/۰۸/۱۶